
گمانهزنی درباره پیام تهدیدآمیز ترامپ در یمن و دیدار وزرای خارجه ایران و عمان/تهدید در یمن، پاسخ در عمان؟
همزمانی تجاوز نظامی آمریکا به یمن، تهدید لفظی دونالد ترامپ علیه ایران و سفر ناگهانی سیدعباس عراقچی به عمان، برای ناظران سوالبرانگیز بوده است.
همزمانی تجاوز نظامی آمریکا به یمن، تهدید لفظی دونالد ترامپ علیه ایران و سفر ناگهانی سیدعباس عراقچی به عمان، برای ناظران سوالبرانگیز بوده است. این موضع از چند جهت توجهها را با خود جلب میکند. ابتدا اینکه هفته گذشته نامه رئیسجمهور ایالات متحده خطاب به مقام رهبری توسط انور قرقاش مشاور دیپلماتیک رئیس کشور امارات به تهران آورده شد. با توجه به ارسال این نامه، و سفر از پیش اعلامنشده عراقچی به مسقط، ابتدا ذهن به این سو میرفت که شاید پاسخ این نامه به عمان برده شده باشد. احتمالی که بهطور رسمی تائید یا تکذیب نشده است.
زاویه دیگر این است که عمان قدیمیترین کانال ارتباطی ایران و آمریکاست و احتمالاً رئیس دستگاه دیپلماسی کشورمان با توجه به تحولاتی که دیروز رخ داد، برای رایزنی به مسقط رفته است. این رایزنی میتواند جهت ارسال هشدار به طرف آمریکایی یا دریافت و ارسال پیام انجام شده باشد. چراکه آنچه در یمن رخ داد و پاسخی که انصارالله به عنوان گروه حاکم بر یمن خواهد داد، با توجه به تجربیات پیشین خبر از آغاز احتمالی یک بحران جدید میدهد. ابتداییترین پیشفرض نیز همان خبر رسمی است که وزارت امور خارجه کشورمان منتشر کرد و نوشتند که سفر مذکور به منظور رایزنی درباره تحولات یمن و تجاوز نظامی آمریکا به علاوه بررسی آخرین وضعیت روابط دوجانبه انجام شد.
یک بمباران و یک پیغام
ترامپ چه گفت که اهمیت خاصی داشته باشد؟ پیش از آنکه به گفته ترامپ بپردازیم، باید بر اقدام او علیه یمن تمرکز کنیم. رئیسجمهور ایالات متحده احتمالاً سنگینترین عملیات نظامی ماههای اخیر را علیه یمن اجرا کرد؛ عملیاتی با استفاده از بمبهای سنگرشکن در مواضعی واقع در صعده و صنعا که غیرنظامیان را نیز هدف گرفت. این حمله که با مشارکت نیروی هوایی بریتانیا انجام شد، پیامی نیز ضمیمه خود داشت. پیامی که ایران را به حمایت از حوثیها متهم میکرد و بیش از پیش صراحت داشت.
در بخشی از پیام ترامپ خطاب به ایران نوشته شده بود: «حمایت از تروریستهای حوثی باید فوراً پایان یابد! مردم آمریکا، رئیسجمهور آنها را که یکی از بزرگترین مأموریتهای تاریخ ریاستجمهوری را دریافت کرده یا خطوط کشتیرانی جهانی را تهدید نکنید. اگر چنین کردید، مراقب باشید، زیرا آمریکا شما را کاملاً مسئول خواهد دانست و ما در این مورد خوب نخواهیم بود.»
علت اهمیت این تحولات برای ایران
ایران در قبال گروه موسوم به مقاومت دو رویکرد دارد. اول اینکه برخلاف رویه مرسوم، حمایت همهجانبه خود از آنان در حوزههای سیاسی و نظامی را اعلام عمومی میکند و هزینههای بسیاری برای اعلام این رویکرد از لحاظ مختلف پرداخت کرده است. در عین حال تهران بر این موضوع تاکید دارد که آنها نیروهای نیابتی ایران نیستند.
بهرغم اینکه ایران رویکرد دوم را بهطور رسمی بارها تکرار کرده اما طرف مقابل همواره ایران را به عنوان حامی این گروهها که از نظر آنان تروریست هستند، عامل بیثباتی در خاورمیانه معرفی میکند. گاهی از تبلیغات خود بهرهبرداری سیاسی میکند و گاهی نیز توجیهی برای اقدامات خود میتراشد.
آنچه در یمن رخ داد، از سه زاویه اهمیت دارد؛ نخست اینکه با توجه به شخصیتی که از ترامپ میشناسیم، همان دوگانه مذاکره یا اقدام نظامی را به ایران یادآوری میکند؛ دوگانهای که مقامات ارشد کشورمان در بالاترین سطوح به آن واکنش نشان و هشدار دادند که اگر به اقدام نظامی برسد، ضربههای متقابل به طرف آمریکایی زده خواهد شد.
زاویه دیگر این است که ترامپ میگوید من ایران را مسئول میدانم و مشخص نیست اقدامات بعدی آنها در صورت ادامه عملیات انصارالله چه خواهد بود. بخش دیگر، تهدیدی است که عملیات انصارالله ایجاد کرد. در صورتی که آنها پایگاههای آمریکا در منطقه را بر اساس تهدیدهای اخیر هدف قرار دهند، بحرانی همهگیر ایجاد خواهد شد که ایران از آن گریزان است. پایگاههای آمریکا در جنوب خلیج فارس هستند و بحرانی که ایجاد خواهد شد، نیاز به بازگویی ندارد.
در صورتی که بار دیگر حملات به اسرائیل آغاز شود، بحران دریای سرخ وارد مرحله جدیدی میشود. ایران در حال حاضر تمام تمرکز خود را بر باز کردن کلاف در همپیچیده پرونده هستهای کرده است؛ پروندهای که با رخ دادن هفت اکتبر و جنگ در اوکراین، بسیار پیچیدهتر از قبل شده و بحران دریای سرخ آن را پیچیدهتر میکند.
مرور تحریمهای اخیر اروپا نشان میدهد که آنان نیز اقدامات انصارالله را یکی از دستاویزهای اعمال تحریمهعلیه ایران قرار دادهاند. تنها چیزی که ایران در حال حاضر احتیاج ندارد، یک بحران جدید است.