
ادامهدار شدن تنش آبی بین اصفهان و یزد/حکایت پیچیده حکمرانی آب
آب که بسته میشود، کشاورزان بالادست خط انتقال آب زایندهرود به یزد را تخریب میکنند، چندین پمپ خسارت میبیند و به گفته کشاورزان معترض اصفهانی، زمانی که لوله را شکستند یگان ویژه از تهران و شهرهای دیگر آمدند، با کشاورزان درگیر شدند و زمانی که متوجه شدند کشاورزان فراخوان مردمی دادند که از شهرهای دیگر هم مردم برای حمایت از آنها بیایند، آب را دوباره باز کردند.
محسن یونسی، یکی از این کشاورزان معترض است و در گفتوگو با «هممیهن» درباره شروع ماجرا میگوید: «امسال زمستان ۶-۵ روز به ما آب دادند و این در حالی بود که گندم و درخت کاشته بودیم و باید آنها را آبیاری میکردیم. از اسفندماه تحصنها در اعتراض به کمبود آب شروع شد. یک هفته پیش استاندار به کشاورزان ورزنه قول داد و شب آب را باز کردند. مسئولان عکس و فیلمهایشان را فرستادند و صبح دوباره آب را بستند.»
حجم ظرفیت مخازن استان یزد حدوداً ۳۰۰ هزار مترمکعب است اما قطع شدن آب در ۹ شهر و مصادفشدن این موضوع با روزهای نوروز، سبب شد تابآوری مخازن برای تامین آب استان یزد تنها ۴۸ ساعت باشد و حالا پنج روز است که آب آشامیدنی استان یزد با تانکر و آب معدنی تامین میشود. همزمانی نوروز و قطع آب در استان یزد سبب گلایه بخش گردشگری هم شده است. یکی از شهروندان یزدی که در حوزه گردشگری فعال است از کنسل شدن رزرو اتاقهای هتلهای یزد به هممیهن خبر میدهد.
او درنهایت مسئله آب را «بازی سیاسی» میداند و از رنجی که به مردم یزد تحمیل میشود گلایه میکند. روز گذشته، گروهی از مردم یزد جلوی استانداری رفتند تا بگویند «یزد آب ندارد.» مسئولان میگویند آب وصل میشود اما یزدیها شهرشان را بههمریخته میبینند، از صدور مجوز برای صنایع ناراضیاند و سراغ صنایعی مانند پارچهبافی را میگیرند که در پیشینه شهر بوده و بینیاز به آب.
استاندار یزد اعلام کرده پس از گذشت یکهفته تنها یکی از پمپها تعمیر شده و قرار است از روز یکشنبه آب در خط لوله بار دیگر جاری شود. مدارس استان یزد روز شنبه تعطیل شدند و در ساعتهای پایانی همان روز، وزارت آموزشوپروش در بیانیهای اعلام کرد که روز یکشنبه مدارس باز خواهند بود اما مراکز آموزش عالی تا روز پنجشنبه غیرحضوری خواهند بود.
کشاورزان اصفهان از تعداد زیاد کارخانههای کاشی و سرامیکی که در این سالها به یزد اضافه شده گلایه دارند و خبر از گلخانههایی میدهند که به باور آنها آب زایندهرود را میدزدد. یزدیها اما نماینده مجلس اصفهان را به شهرشان کشاندند تا نشان دهند که این آب تنها برای آشامیدن استفاده میشود. آنها اعلام کردند که صنایع یزد برای تامین آب چاههایی در کارخانهها حفر کردهاند که بهشکل مویرگی به کارخانههای اطراف خود هم آبرسانی میکند و آب صنایع در یزد به این شکل تامین میشود اما آب جدالی است که همچنان بیپایان ادامه دارد.
حکایت پیچیده حکمرانی آب
نعمتالله دهبندی، کارشناس حوزه آب درباره جدال آب در فلات مرکزی به «هممیهن» میگوید: «در همه کشورها هر کاری را براساس داراییهایشان انجام میدهند. دارایی آب ما در فلات مرکزی ایران، این مقداری که سرمایهگذاری میکنیم، نیست. داشتههای طبیعی ما با آنچه در فلات مرکزی، در یزد، اصفهان، کرمان و همه این مناطق بارگذاری شده با هم تناسب ندارد. منابع ما بهاندازه مصارف ما نیست و تعادل ندارد. سیاستگذاری کلان باید براساس آنچه ما در اختیار داریم تنظیم را انجام دهد و مصرف ایجاد کند.
کشاورزان، یزدیها و اصفهانیها و حتی مردم چهارمحال و بختیاری همه قربانیاند.» او بر این باور است که مسئله اصلی ریلگذاریها در سیاستهای کلان است و بقیه موارد تابعی از همین متغیر است و به همین دلیل هم مشکلات مشابهی در حوزههای اقتصاد و درمان دیده میشود. نبود شفافیت در حوضه آبی زایندهرود مهمترین مسئلهای است که دهبندی از آن میگوید: «اینکه چه حجمی از آب میآید، چه حجمی مصرف میشود و مصرفکنندگان چه کسانیاند، مشخص نیست. بسیاری مواقع مصرف اصلی در اصفهان صنعت نیست.
اولین مسئله ایجاد تابلو منابع و مصارف از سوی وزارت نیرو در حوضه زایندهرود است که سالهاست قرار است مشخص شود. ما وقتی از اصفهان حرف میزنیم منظورمان شهر اصفهان نیست، حوزه اصفهان است. از کوهرنگ تا ورزنه و گاوخونی را شامل میشود. اینکه چقدر در کشاورزی، شرب و صنعت مصرف میشود را باید مشخص کنیم. اگر این موضوع روشن شود پس از آن میتوان تصمیمگیری کرد میزان مصارف باید چگونه مدیریت شود.»
یونسی، کشاورز معترض اصفهانی از خسارتی میگوید که بهدلیل کمبود آب به آنها تحمیل شده است. خسارتی که علت اصلی اعتراض آنهاست: «گندم در بهمنماه گذشته کشت شده و باید روزی ۱۲ ساعت آبیاری میشد که نشده و این درحالیاست که باران هم نیامده. گندم باید حداقل ۴۰ سانتیمتر قد کشیده باشد، اما الان ۱۰ سانت است و اگر از همین حالا هم به آن گندم آب بدهند، ۵۰ درصد به کشاورزان خسارت خورده است. این گندم باید در خردادماه برداشت شود، هم جو و هم گندم در همان زمان برداشت میشوند. چند روز دیگر فروردینماه تمام میشود و این گندم در مدت ۴۰ روز نمیتواند بین ۸۰ سانتیمتر تا یکمتر رشد کند. چنین رشدی در یکماه اتفاق نمیافتد.»
اما کشاورزی در اصفهان محدود به کاشت گندم نیست. نعمتالله دهبندی، کارشناس حوزه آب از وجود شالیزارها در اصفهان خبر میدهد: «در اصفهان شالیزار وجود دارد و برنج میکارند که مناسب آن اقلیم نیست. یک زمانی شورای عالی آب و وزارت کشور تصویب کردند تنها در سه استان شمالی برنج کاشته شود اما در حال حاضر در اصفهان، خوزستان و کهگیلویه و بویراحمد هم کاشت میشود.»
او شالیزارهای طبس را هم دیده و منتقد این شیوه حکمرانی در حوزه آب است: «زمانی که از حمکرانی صحبت میکنیم همین موارد را میگویم. مسئولان باید به کشاورز بگویند این محصول را نکارد و به جایش آن محصول را بکارد که سود بیشتری دارد. دنیا براساس منافع اداره میشود. اما چنین سیاستگذاریای انجام نشد، جایگزینی وجود ندارد، توریسم گسترش پیدا نکرد و تنها فشار را روی آب آوردند زیرا آب کمارزشترین بود.»
مدیرکل آب منطقهای یزد در نشست خبری با خبرنگاران گفته کشاورزان شرق اصفهان برای تأمین آب مزارع خود به پنج نوبت آبیاری نیاز دارند که هر نوبت حدود ۶۰ میلیون مترمکعب آب مصرف میکند و این در حالی است که کل آب انتقالی به استان یزد در ۹ تا ۱۰ ماه تنها ۶۰ میلیون مترمکعب است که برای مصرف شرب است.
اعتراض نمادین
سروش طالبی، کارشناس حوزه آب تخریب خط لوله آب اصفهان به یزد را اعتراضی نمادین میداند. او در گفتوگو با «هممیهن» میگوید که مقدار آبی که به یزد میرود، آنقدر زیاد نیست که اگر نرود مشکلات اصفهان حل شود: «اما یک پیام اعتراضی دارد که میگویید آب نیست و اگر چنین است پس چرا در این لوله آب هست و حالا من این لوله را که نمادی از بردن آب به جای دیگر است را میشکنم».
او معتقد است، نه شدنی و نه مطلوب است که دیگر اعتراضی درباره آب وجود نداشته باشد: «آب همیشه محلی برای بدگمانی و اعتراض است برای اینکه بگوییم حق من انقدر است و چقدر به حقی که دارم دسترسی پیدا میکنم. از گذشتههای دور این اختلافها، دعواها و منازعات وجود داشته و الان هم وجود دارد. به نظر من، دوران محدودی که این منازعات نبود مسئله غیرمعمول است و علاقمندم بدانم چرا چنین اعتراضاتی در آن زمانها نبوده است. آن دوره زمانی جامعه حواساش به حق خودش نبوده و مسئولیت امور را به دولت، علم، شرکتها و سازمانها واگذار کرده و اتفاقات بدی افتاده است.»
او در پاسخ به این سوال که اولویتبندی در تخصیص آب باید به چه شکلی باشد، میگوید: «مستقل از باید و نباید آب جایی میرود که قدرت آن را به سمت خودش میکشد. بهعنوان مثال دولت وظیفه تامین آب شرب را برعهده دارد و برایش مسئله مهمی است زیرا حیات شهر و اعتراضات شهری را در پی دارد و یک موضوع امنیتی است. از سوی دیگر، صنایعی هستند که سرمایههای زیادی دارند و شکل دیگر، قدرتی است که حاصل از قرار گرفتن در بالادست است که آب همیشه در آنجا جریان دارد و دسترسی به آب سادهتر است.
این قدرتها همیشه میتوانند آب را به سمت خودشان بکشانند. در شرق اصفهان گروهی که فرودست و همیشه دستش کوتاه بوده راهی را برای اعتراض پیدا کردند و میخواهند از این اعتراض قدرت کسب کنند که با این قدرت بتوانند آب را به سمت خودشان بکشانند.» به گفته او، گروهی که چندان صدایی ندارد و به معنای واقعی فرودست است و دستش به جایی نمیرسد، محیطزیست، آبخوان (سفرههای آب زیرزمینی) و تالاب است: «امیدوارم در زایندهرودِ مطلوبتر، گروههایی وجود داشته باشند که مطالبه و اعمال قدرت جدیتری برای همه بتوانند بکنند.»
مسئله فقط کمبود آب نیست
تنها مسئله بحران آب در حوضه زایندهرود، کمبود آب نیست. فرونشست زمین در این منطقه یکی از مسائل جدی است که در این سالها مردم شهرهای مختلف با آن روبهرو شدند. محسن یونسی، کشاورز معترض از خانههای اصفهان میگوید که با وجود گذشت سالهای کمی از ساخت آنها، ترک بر جانشان نشسته: «قدیمتر خانههای خشت و گلی بعد از 50 سال ترک میخوردند اما حالا خانههای پنج سال ساخت ترک دارند و علت آن فرونشست زمین است. زمانی که آب در رودخانه بود لایههای زمین با آب پر شده بودند حتی قناتهای یزد از اصفهان تغذیه میشدند. به روایتی حتی آب گاوخونی تا کرمان هم میرفته اما حالا تمام این آبها از دست رفته و زمین خشک شده و فرونشست اتفاق افتاده.»
کشاورز معترض اصفهانی مافیای آب را دزد حقابهشان میداند: «فولادسازی را بیش از حد در کویر و در دل فلات مرکزی گسترش دادند، درحالیکه باید لب دریا این کار را میکردند. حالا میگویند از خلیجفارس برای فولادسازی لوله آب کشیدند و یک شعبه آن هم رسیده است اما مشخص نیست این آب کجا مصرف میشود. مافیای آب برای صنعت است و خودشان آب را میدزدند». شفافیت همچنان حلقه گمشده این چرخه است و برای فعالان درگیر در مسئله آب مشخص نیست که منابع و مصارف آب زایندهرود در چه مواردی است.
دهبندی فساد را یکی از عوامل موثر در اصلاح نشدن سیاستها میداند. آنچه باید اتفاق بیفتد، تلاش برای ایجاد تعادل در منابع و مصارف در داخل حوضههای آبی است. دهبندی انتقال آب از یک حوضه به حوضه دیگر را به قطع عضو در بدن انسان تشبیه میکند: «در موارد لاجرم که مانند قطع عضو بدن میماند و تنها برای نیاز حیاتی که شرب است، میشود از یک حوضه به حوضه دیگر آب برد و همه چیز را به هم ریخت. در سیاستگذاریهای ما اولین مسئله همین انتقال آب است. بهجای اینکه در داخل حوضه بین منابع و مصارف تعادل ایجاد کنند، بهینهسازی کنند و الگوی مصرف را بهبود دهند انتقال بین حوضههای آبی را بهعنوان راهکار اجرا میکنند. درحالیکه ما باید تقاضا برای آب را کنترل کنیم و تقاضای جدید ایجاد نکنیم اما این کارها انجام نمیشود؛ زیرا کارهای سختی است.»
او ریشه فساد را در گردش مالی موجود در خط و لوله کشیدن و انتقال دادن، سد ساختن و تونل زدن میداند: «دنبال کارهایی میروند که در آنها گردش مالی وجود دارد و کارهایی که به فرهنگها و عادتهای مردم کار دارد را انجام نمیدهند. من امروز شنیدم میخواهند در استان گلستان آب دریای خزر را شیرین کنند و برای شرب از ۱۸۰ میلیون مترمکعب استفاده کنند. در همان استان بیش از یک میلیارد و نیم مصرف بخش کشاورزی است و اگر تنها پنج یا ۱۰درصد روشهای آبیاری را بهبود ببخشند این آب تامین میشود. مسئله به همین سادگی میتواند حل شود اما مدیران به دنبال کارهایی هستند که گردش مالی بالایی داشته باشد.»
اما موضوع فقط در اصفهان نیست، دهبندی از تهران هم یاد میکند و میگوید: «در تهران اگر ۱۰ درصد مصارف آب شرب را بهبود دهند، چیزی حدود ۱۲۰ میلیون مترمکعب آب کمتر مصرف میشود. اما برای این موضوع هیچ تلاشی نمیشود و برنامهای وجود ندارد. اما از تالابها از ورامین از صدها جای دیگر با هزینههای سنگین هزاران میلیاردی برای انتقال آب برنامهریزی میکنیم».
او معتقد است، کسی سراغ کارهایی که الگویی و اجتماعی است، نمیرود و در سمت دیگری سرمایهگذاریها انجام میشود: «این انتقال آبها میتواند بعدها مشکلات امنیتی ایجاد کند. لولههایی که باید از خلیجفارس به جاهای مختلف کشور بکشند زیر خاک نخواهد ماند. هر کسی، هر جایی با فشاری روبهرو شود و زندگیاش در خطر قرار بگیرد، از آنها بهعنوان ابزاری برای نشان دادن اعتراضاش استفاده خواهد کرد.»
بیلان آب کشور منفی است و نبود تعادل دیده میشود و حتی با انتقال، مصرف بیش از منابع داریم. دهبندی میگوید که ریشه مشکل اصفهان این موضوع است و همه قربانی مدیریت اشتباهند: «فرونشست و ریزش زمین در اصفهان هم ناشی از همین مسئله است. در اطراف اصفهان هم مسئله فرونشست رخ داده و اگر آب را به یزد ندهند این مشکل حل نمیشود.
مشکل صرفاً آبی نیست اما مستمسک سهمخواهی است. این آب مشکل کشاورزان را حل نخواهد کرد و مسئله هم به این شکل حل نمیشود. این موضوع پیشتر در ارومیه هم وجود داشت و در آینده در شهرهای شمالی هم شاهد آن خواهیم بود و در کرمان هم به همین شکل. اما برخی مانند اصفهانیها تریبون دارند و صدایشان به جایی میرسد و در قدرت نفوذ دارند اما بهعنوان مثال شما ببینید در خراسان جنوبی یا کرمان چه فلاکتی است، اما صدایی هم از آن نیست.»
سال ۱۴۰۰ یکی از بزرگترین اعتراضات کشاورزان به کمبود آب در اصفهان رخ داد اما نخستینبار سال ۹۱ بود که کشاورزان در اعتراض به کمبود آب، خطوط لوله آب به یزد را شکستند. قطع ناگهانی آب برای مردم یزد اتفاقی تکرارشونده است. مردم یزد قناتهایی را در این شهر به یاد دارند که پیش از انتقال آب با خط لوله، آب آشامیدنی آنها را تامین میکرده و حالا این قناتها و آبانبارهایشان خشک شدند.
یزدیها حفر چاههای عمیق را عامل خشکشدن قناتها و از بین رفتن آبهای جاری زیر زمین میدانند. امیر، یک شهروند یزدی به «هممیهن» میگوید: «اگر به علمی که ۸۰۰ سال پیش از پدران ما به ما رسیده بود احترام گذاشته بودیم و رشته قناتها را در این سالها با حفر چاه تخریب نمیکردیم، الان هم میتوانستیم آب را با همان قناتها تامین کنیم.»
نعمتالله دهبندی، کارشناس حوزه آب، راهحل را در ساختمان شیشهای وزارت نیرو پیدا نمیکند: «راهحل در کل کشور است. اگر سیاستهای کل کشور اصلاح شود مشکلات حوزه آب هم به تبع آنها اصلاح میشود. در غیر این صورت اصلاح مدیریت آب، بهویژه در بخش کشاورزی، بدون اصلاح دیگر بخشها امکانپذیر نیست.»
به نظر میرسد اینبار هم مسئله کمبود آب چالشهایش را پشت سر گذاشته اما کارشناسان امیدی به گذر بلندمدت از این موضوع ندارند و معتقدند، راهحلها برای حل مشکلات همگی کوتاهمدت و مقطعیاند.