
پشتپرده اظهارات ترامپ/ رونمایی از دو تاکتیک متفاوت ایران و آمریکا در مذاکرات

این تحلیلگر سیاسی مینویسد: "مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا با میانجی گری عمان انجام شد. ریاست هیئت ایرانی را "عباس عراقچی" وزیر امور خارجه ایران از مجربترین و معتبرترین دیپلماتهای آن کشور بر عهده داشت. بر اساس گزارش رسانهها رهبر انقلاب "اختیارات کامل" را برای انجام گفتوگو با نمایندگان آمریکا به او تفویض کردهاند. "استیو ویتکاف" نماینده ویژه "دونالد ترامپ" رئیس جمهور آمریکا در امور خاورمیانه طرف آمریکایی را در این مذاکرات نمایندگی میکرد. ترامپ آشکارا به او برای حل دشوارترین مشکلات سیاست خارجی اعتماد دارد.
در پی این دیدار، واشنگتن پویایی مذاکرات را اعلام و آن را مثبت خواند و رئیس جمهور آمریکا نیز خواستار گفتگوی مستقیم با تهران شد. اگرچه کاخ سفید کماکان اصرار دارد که "همه گزینهها از جمله اقدام نظامی احتمالی" روی میز باقی میماند. شایان ذکر است که ایالات متحده توانایی حمله به تاسیسات هستهای ایران را دارد. در تهران گفتوگوها "سازنده" توصیف شد. در عین حال، طرف ایرانی بر تغییر ناپذیری موضع خود در مورد قالب گفتوگو تاکید کرد: منحصرا غیرمستقیم و صرفا در مورد موضوعاتی که مربوط به برنامه هستهای و فشار ناشی از تحریمها است.
با این وجود، نتایج بهدستآمده به ما این امکان را میدهند که از ماهیت پیشرفت این تماسها صحبت کنیم که میتوانند پویایی جدیدی در روابط ایران و آمریکا ایجاد کنند. توافق طرفین برای برگزاری دور دوم مذاکرات که انتظار میرود در تاریخ ۲۰ آوریل برگزار شود، وجود اراده سیاسی دو طرف برای ادامه تعامل را تایید میکند. انتخاب عمان به عنوان بستری برای گفتوگو اقدامی نمادین است: این کشور به طور سنتی به عنوان میانجی بی طرف در دیپلماسی خاورمیانه عمل میکند. ایران اکنون در حال غنیسازی اورانیوم تا ۶۰ درصد است و به سطح غنی سازی کافی برای ساخت سلاح هستهای نزدیک میشود. در چنین شرایطی، تهران احتمالا خواستههایی را مطرح خواهد کرد که در میان آنها دسترسی به داراییهای خارجی مسدود شده از اهمیت ویژهای برخوردار است. بنابراین، یکی از امتیازات احتمالی ایالات متحده میتواند لغو انسداد بخشی از این سرمایهها باشد. ایران علاقهمند به احیای روابط اقتصادی با غرب و در وهله نخست با کشورهای عضو اتحادیه اروپا است.
ایران سیاستی پراگماتیستی (عملگرایانه) را در پیش گرفته است
این کارشناس مرکز اطلاعات و تحلیل دانشگاه دولتی مسکو با اشاره به رویکرد پراگماتیستی (عملگرایانه) ایران مینویسد: "تهران هیچ گونه توهمی در مورد غرب یا واشنگتن ندارد، صرفنظر از این که چه کسی بر کرسی ریاست جمهوری در کاخ سفید نشسته باشد. اظهارات ترامپ مبنی بر این که میخواهد ایران را یک کشور "بزرگ" و "مرفه" ببیند چیزی بیش از یک نمای دیپلماتیک تلقی نمیشود که در پس آن منافعی با هدف محدود کردن تهران و اعمال کنترل حاکمیت آمریکا پنهان شده است. با این وجود، تهران به دنبال آغاز یک جنگ منطقهای گسترده نیست. بالعکس، رهبر انقلاب تاکتیک انتظار و صبر را ترجیح میدهند در حالی که همزمان انعطاف پذیری و آمادگی برای مصالحههای هدفمند را حفظ کردهاند این استراتژی هم بر اساس واقعیتهای داخلی و هم آگاهی از خطر بی ثباتی در مقیاس بزرگ در منطقه اتخاذ شده است".
چرا ایران به دنبال سلاح هستهای نیست؟
کارشناس دانشکده اقتصاد دانشگاه "دوستی ملل روسیه" با اشاره به چرایی عدم تمایل ایران به دستیابی به سلاح هستهای مینویسد: "برنامه هستهای کماکان موضوع اعتبار ملی و امنیت استراتژیک برای ایران است. با این وجود، تهران میداند که در اختیار داشتن رسمی تسلیحات هستهای توازن قوا در خاورمیانه را به طور اساسی تغییر میدهد. دستیابی ایران به سلاح هستهای واکنش زنجیرهای را به همراه خواهد داشت: ترکیه، عربستان سعودی، مصر و دیگر قدرتهای منطقه که احساس آسیب پذیری میکنند فعالانه به دنبال تقویت قوای هستهای خود خواهند بود. علاوه بر این، اسرائیل که کماکان موضع "ابهام هستهای" را حفظ کرده میتواند وجود زرادخانه اتمی خود را به صورت علنی اعلام کند و خواستار به رسمیت شناخته شدن بین المللی "حق اخلاقی" خود در مورد بازدارندگی هستهای شود".
تلاش ایران برای حفظ ابهام راهبردی
این تحلیلگر سیاسی در ادامه به آنچه تمایل ایران به حفظ "ابهام راهبردی" در حوزه هستهای یاد کرده، اشاره و مینویسد: "از سوی دیگر، نخبگان سیاسی ایران تجربه کره شمالی را به خوبی مطالعه کردهاند، جایی که حضور تسلیحات هستهای به ابزاری موثر برای محافظت از آن کشور در برابر فشارهای خارجی تبدیل شده است. نمونه متضاد آن، لیبی تحت حاکمیت "معمر قذافی" است که با ترک داوطلبانه برنامه هستهای خود، چند سال بعد با مداخله نظامی خارجی و تغییر رژیم از طریق انقلاب ساقط شد. چنین درسهایی این باور را در میان تصمیم گیرندگان در تهران تقویت کرده که عامل هستهای نه تنها یک خطر، بلکه تضمین کننده واقعی برای بقای حاکمیت سیاسی است. بنابراین، ایران به دنبال حفظ ابهام راهبردی است؛ بدون دست کشیدن از ظرفیت بالقوه هستهای و بدون عبور از مرز در اختیار داشتن آشکار سلاحهای هستهای. این اقدام ظریف موازنه بین نیاز به مهار و مسئولیت پذیری برای ثبات منطقهای، نمونه بارز رویکرد عملگرایانهای است که تهران امروزه دنبال میکند.
ایران و آمریکای ترامپ دو نظام سیاسی عقلانی هستند که علیرغم اختلافات ایدئولوژیک، تصمیمات کلیدی خود را براساس محاسبات سرد و ارزیابی هزینههای احتمالی اتخاذ میکنند. برای ایران، یک جنگ تمام عیار با ایالات متحده پیامدهای مخربی برای اقتصاد، زیرساختها و ثبات سیاسی آن کشور به همراه خواهد داشت. برای واشنگتن، درگیری مستقیم با ایران در منطقهای اشباع از تضادهای ژئوپولیتیکی و تعهدات اتحاد، اقدامی بسیار پرخطر و پرهزینه با پیامدهای غیرقابل پیش بینی برای موقعیت جهانی ایالات متحده و انرژی جهانی خواهد بود".
دو تاکتیک متفاوت ایران و آمریکا؛ تشدید تنش بدون رویارویی، تنش بدون جنگ آشکار
این تحلیلگر سیاسی در بخش پایانی یادداشت خود مینویسد: "هر دو طرف تاکتیک متفاوتی را انتخاب کردند: تشدید تنش بدون رویارویی، تنش بدون جنگ آشکار. در مقابل این پس زمینه است که یک بازی پیچیده دیپلماتیک در حال رخ دادن است که در آن هر یک از شرکت کنندگان در تلاش هستند تا حداکثر سود را از وضعیت فشار افزایش یافته به دست آورند. بالا بردن خطرات آمادگی برای جنگ نیست، بلکه راهی برای تقویت موضع مذاکره شماست که حریف خود را وادار به دادن امتیاز یا حداقل اذعان به نیاز به گفتوگو میکنید. هسته اصلی این تاکتیک جستوجو برای حفظ تعادل ظریف بین نشان دادن قدرت و حفظ فضا برای سازش است. واشنگتن و تهران در چارچوب منطق واقعگرایی استراتژیک عمل میکنند و این رویکرد است که به سازوکار اصلی بازدارنده تبدیل میشود که ثبات نسبی را در منطقه در میان مدت تضمین میکند".
منبع: اقتصاد ۲۴